وعدههای شرقی نمایش خونین خشونت تبهکارانی است که ددمنشانه به جان هم افتادهاند و در تلاشند که با گستردن دام بر سر راه یکدیگر موقعیت برتر را شکار کنند و در این راه از هیچ جنایتی فروگذار نمیکنند.
تقلای آنها در این منجلاب گناه، فساد و تباهی رهآوردی جز آزار و نابودی قربانیان بیگناه را ندارد...
این تریلر جنایی، تازهترین کار دیوید کراننبرگ کارگردان کانادایی مطرحی است که بسیاری آثار او را متاثر از تاکاشی میکی میدانند.
او با کارهای نخستینش به مدد خلق یک دنیای هراسناک علمی- تخیلی اعتبار قابل قبولی کسب کرد، اما در سالهای اخیر از این نوع نگاه و ژانر فراتر رفته و فیلمهای موفقی چون تاریخچه خشونت را روانه پرده سینما کرده است.
مگس، اسکنرها، سورعارین، همتایان مرده، عنکبوت و تصادف از جمله آثار مهم و درخشانی هستند که او در کارنامه هنریاش ثبت کرده است.
فیلمنامه وعدههای شرقی کاری است از استیونایت،نویسنده توانمندی که پیشتر تجربه نگارش چیزهای زشت و زیبا و Amazing Grace را داشته. این فیلم برای اولین بار در هشتم سپتامبر 2007 در جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو به نمایش درآمد و جایزه بهترین فیلم تماشاگران را به خود اختصاص داد و 2 هفتهای است که اکران جهانی این فیلم آغاز شده است.
آنا ختیروا(نائومی واتس) پزشک ماما در بیمارستان لندن است. او در وسایل تاتتیانا دختر جوانی که در هنگام وضع حمل جانش را به تولد فرزندش میبخشد دفتر خاطرات وکارتی از یک رستوران را پیدا میکند. دفتر خاطرات به زبان روسی است و از قضا در کارت هم نشانی رستوران روسی ترانس سبرین نوشته شده است. آنا تصمیم میگیرد با نشانیهای مبهمی که در دست دارد خانواده دختر را پیدا کند تا شاید بتواند خانهای برای این نوزاد بیپناه بیابد.
او از داییاش استپان که زبان روسی میداند کمک میخواهد و با زحمت از ترجمههای دست و پا شکسته او سرنخهایی پیدا میکند. او به رستوران هم سری میزند و با مدیر آنجا سیمون (آرمین موئلر استهل) آشنا میشود و نهایتاً درمییابد که او رئیس مافیای روسی به نام وری وی زاکن (سارقان قانونی) است و بالاخره، راز جنایت سیمون و پسر دمدمیمزاج و بیثباتش کریل (وینسنت کسل) و ارتباطشان با تاتتیانی بیچاره پی میبرد....
نیکلای لوزهین (ویگومور تنسن) راننده سیمون، جوان روسیتباری است که هم راننده خانوادگی و هم عامل پاکسازی آنها محسوب میشود، چون مسئولیت انداختن اجساد قربانیان به رود تمز به عهده اوست.
وقتی که او قابلیتهایش را به همه ثابت میکند سیمون او را تحت حمایت خود درمیآورد و از آن پس همه او را به عنوان یکی از اعضای ثابت گروه مافیا به رسمیت میشناسند. از آنجایی که نیکلای در جریان درگیری کریل با گروه چچنها و گرفتن انتقام از آنها قرار گرفته، سیمون به خوبی میداند که او از همه اسرار و اطلاعات پشت پرده گروه زیرزمین تبهکاران مطلع است.
به همین خاطر تصمیم میگیرد حقهای سوار کند و او را یکی از اعضای رسمی باند وری جابزند تا بتواند موقتاً او را به جای کریل برای ملاقات با چچنیها در حمام بفرستند. در این درگیری نیکلای موفق میشود که هر دوی آنها را بکشد، اما خودش با جراحات عمیقی راهی بیمارستان میشود.
«وعدههای شرقی» با حمایت و تمجیدات منتقدین سینمایی مواجه شد، به طوری که در 35 مقاله متاکرتیک82 درصد از منتقدین و در راتن توماتوزدات کام 89 درصد به آن رأی مثبت دادند.
راجرابرت، منتقد شیکاگو سان تایمز به این فیلم 4 ستاره داده و درباره آن مینویسد: فیلم تازه کراننبرگ یک تریلر معمولی جنایی نیست، همانطور که کارگردانش یک فیلمساز معمولی نیست. او به لحاظ حرفهای و هنری توانمندیهایش را اثبات کرده و با ساخت این شاهکار ارزشمند خود را در زمره معدود کارگردانان درجه یک قرار داده است و توانسته چون مورتنسن جایگاه شایسته و قابل قبولی را برای خودش بیابد؛ هنرپیشهای که آنقدر در نقشش فرورفته که در نگاه اول او را نخواهید شناخت.
به نظر ابرت در فیلم یک صحنه درگیری خشن وجود دارد که به واسطه آن قطعاً منتقدین در سالهای آینده این فیلم را معیار و سنجهای برای قضاوت آثار این ژانر در نظر خواهند گرفت. ابرت معتقد است که کارگردانی هنری، انتخاب هنرپیشگان و بازیگردانی این کار عالی و انصافاً بدون نقص است.
او اضافه میکند که نویسنده و کارگردان وعدههای شرقی در پی آن نیستند که یک قصه گانگستری را بپرورانند و در پایان فیلم اسرار آن را فاش سازند بلکه همه تلاششان بر این است که پرده از حجاب دنیای نهان بردارند و واقعیات محض را به همه نشان دهند.
جیهربرمن در ویلج ویس درباره این فیلم مینویسد: بارها و بارها گفتهام و اکنون با افتخار تکرار میکنم که دیوید کراننبرگ یکی از ممتازترین، بیسابقهترین و بحثبرانگیزترین فیلمسازان آمریکای شمالی از نسل خودش بوده و هست.
نه مارتین اسکورسیزی، نه اسپیلبرگ و نه حتی دیوید لینچ هم تاکنون چنین شاهکاری را نداشتهاند. هربرمن میگوید: فیلم با فکر و مهارت زیادی کارگردانی شده و تاثیرنیروی کار گروهی در آن به مراتب محسوس است.
این فیلم که به همان سبک و سیاق درامهای قتل خانوادگی عنکبوت و تاریخچه خشونت ساخته شده، مجسم است و زنده اما در خشونت بیعلت و توجیه نیست. درخشان و پرزرق و برق و سرشار از حقههای سینمایی است اما خیلی مهار شده. وعدههای شرقی ورسیونی جدید را از شبگرد، فیلم وحشت روسی تداعی میکند.
وی در توصیف بازیگران میگوید: ممکن است انتخاب موئلر استهل سرسری و با بیمبالاتی همراه بوده اما نقشآفرینی وینسنت کسل عالی است و مورتنسن هم به مراتب از کاراکترش در تاریخچه خشونت هیجانانگیزتر و تاثیرگذارتر بازی میکند.
کریس واگنر در دالاس مورنینگ نیوز به این فیلم امتیاز B+ داده و درباره آن چنین اعتقاد دارد: به نظر من بهترین نقشآفرینی در این کار از آن موئلر استهل است؛ کسی که نقش بزرگ خانواده را با چشمانی شاد و مهربان بازی میکند؛ آن هم در جوی کاملاً دوستانه. برخی این فیلم را یک ملودرام میدانند. اما به نظر من آقای کراننبرگ نزاعی خستهکننده، بیپایان و بنیادی را میان خوبی و بد و درست و غلط به پا کرده...
منتها با شخصیتپردازی عالی نیکلای، کاراکتر آقای مورتنسن توانسته فضای خاکستری رنگ مرموزی را در جایجای فیلم حاکم سازد. او در ادامه مینویسد: نیکلای لوزهین تا حد زیادی شبیه به مرد مصور اثر ری برادبری است، البته به مراتب خطرناکتر و به طرز وحشتآوری مرموزتر از او. وعدههای شرقی درتم و بیرنگ اصلیاش «هویت مبهم و دوگانگی توأم با خشم و خشونت » به تاریخچه خشونت شباهت دارد.
ساخت این 2 فیلم با فاصله زمانی نه چندان زیاد حکایت از باریکبینی و نکتهسنجی کارگردان دارد. هر2 اثر از لذت شیطنتآمیز تضعیف اندیشهها و انتظارات این ژانر سر مست هستند.
به نظر میرسد که این فیلم کمی مکانیکی باشد، یعنی جنبههای فنی در آن محسوس است، اما انصافاً همین ویژگی است که به آن پیچیدگی و در عین حال شکنندگی تحسینبرانگیزی میبخشد و حس هدفمندی در آنرا القا میسازد؛ حس مردی که پشت دوربین ایستاده و دقیقاً میداند که هر لحظه چه میخواهد و چه کاری انجام میدهد.
دوریس تومارکین منتقد فیلم به ژورنال اینترنشنال میگوید: فیلم کراننبرگ بسیار سرگرمکننده است و گاهاً نگاهی انزجارآور به شاخه پست و فاسد جایتکاران روس دارد. به نظر من مورتنسن و واتس از نظر اخلاقی نقطه مقابل یکدیگرند.
از طرفی دیگر این 2 نفر 2 عنصر کلیدی و محوری در فیلم هستند که حضور آنها وعدههای شرقی را بسیار پذیرفتنیتر و به لحاظ سینمایی غنیتر میسازد. مخاطب این فیلم افراد فرهیخته جامعه و آنانی خواهند بود که از نظر اجتماعی بر دیگر اقشار برتری دارند.
تومارکین نقش آفرینی مورتنسن را خیرهکننده و تکان دهنده توصیف، واتس را بسیار تأثیرگذار و کسل را جذاب و میداند. اما معتقد است که موئلراستهل، کیوزاک و اسکولیمووسکی در این فیلم حرف زیادی برای گفتن ندارند.
او اضافه میکند که فیلم در اصل یک تریلرجنائی است که کاراکترها آن را پیش میبرند و هر شخصیتی که جذابیتاش بیشتر شود خواهد توانست قصه و مخاطب را به سمت و سویی که خودش میخواهد بکشاند.
فیلم ژورنال اینترنشنال سپتامبر2007
لوسآنجلس تایمز سپتامبر 2007
شیکاگو سان تایمز